ایینه...


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 5 شهريور 1390
بازدید : 670
نویسنده : زهــــــــرا خانم

همه با آينه گفتم که خموشانه مرا می پاييد
گفتم ای آينه با من تو بگو
چه کسی بال خيالم را چيد؟
چه کسی صندوق جادويی انديشهء من غارت کرد؟
چه کسی خرمن رويايی گلهای مرا داد به باد؟
سر انگشت بر آيينه نهادم پرسان
چه کس آخر چه کسی کشت مرا؟
که نه دستی ز مدد از سوی ياری برخواست.
نه کسی را خبری شد نه هياهويی در شهر افتاد؟!
آينه
اشک در ديده به تاريکی آغاز غروب
بی صدا بر دلم انگشت نهاد





:: موضوعات مرتبط: دل نوشته.. , ,
:: برچسب‌ها: , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

از این وبلاگ خوشتون اومده؟!!

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره و آدرس seti65.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com